آدرس ما تغییر کرد
آدرس جدید ما
شهدای راه آزادی را هرگز از یاد نخواهیم برد

آدرس جدید ما بخاطر فیلترشدنمان

۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

شکست عشقی



سلام

من امروز خیلی نارحتم . یعنی از دیروز خیلی ناراحتم . بذارین قضیه رو خوب باستون تعریف کنم . من 1 سال و نیم پیش توی این دانشگاه خراب شدنم توی نخ یه دختره رفتم . دختره هم تقریباً این شکلی بود یعنی هست

خیلی دوسش داشتم . مسخرم نکنین . دوسش داشتم دیگه . خوب این تا اینجا . من یه دوستی دارم به نام ..... ! این بیشرر هر روز دنبال یه دختره . یه آدم نامرد . که مطمئنم هیچ وقت نمیشه بهش اعتماد کرد . این آقا هم از بدبختیه من رفته بود تو نخ این دختره . البته باید بهتون بگم دختره منو میشناخت . مادرم مادرشو میشناخت . منم به خیال خوشم فکر میکردم که این دختره خیلی دختره خوبیه . حالا خوب میگم نه اینکه هر کسی که با یه پسری دوست میشه آدم بدیه . خلاصه فکر میکردم اینجوریه . تازه باسه اینکه به اون پسره نشون بدم منم این دختره رو میخوام می رفتم جک و پوک دختره و باسه اون عوضی تعریف میکردم . تا اینکه دیروز سر کلاس بهش مشکوک شدم . اونم رفت بیرون و گوشیش رو تو کلاس جا گذاشت . منم رفتم پیامکاشو بخونم . نمی تونین تصور کنین چه حالی داشتم . بعد فهمیدم الان یک ساله که با هم دوستن . بیشورااااااااااا

از یکی شنیدم که پسره میره سره میدون و به دختره میگه میتونم شمارتون رو داشته باشم !!! دختره هم میگه نه . و بعد پسره گاو شمارشو میده . بعد شبونه دختره پیامک میزنه به پسره و میگه چیکار داشتی؟!!!!!

اصلاً فکرشو نمیکردم .

آخه من دوسش داشتم . حالا باید میدیدین تو پیامکاشون چه نونی بهم قرض میدادن . خانمی چرا سر فلان کلاس نیومدی ؟

نامردا . بیشتر از یکسال بود که میخواستمش . آخه من هر وقت این پسره رو میدم با یه دختره حرف میزد. می رفت کرج بخاطر یه دختر. طوری شد که رفتم پیش دختر دایی روانپزشک و سنگ دلم رو براش باز کردم . اونم بهم یه پیشنهاد داد . تا امروز ظهر خیلی دپرس بودم . بیشتر از این بخاطر همین شفت بودن این دختر که چرا رفت با این گرگ دخترباز دوست شد ....

خانم روانپزشک ( البته دانشجو ) که خودش یه آدم روانیه و کلی قضیه داره که میام باستون تعریف می کنم گفت : پسرم .... تو خیلی پرتی . گاوی . شوتی . آأم یک کسی رو که دوست داره تو دلش نگه میداره . باید بری بهش بگی که دوسش داری. دختره که هیچ وقت نمیاد بهت بگه.......! بعد گفت شما مردها نیازی به روانپزشک در این گونه موارد ندارید . شما زودعاشق میشید . و خیلی راحت میتونید دل بکنید و خیلی زود دوباره و در عرض چند ثانیه یا حداکثر دقیقه عاشق یک نفر بشید و ولش کنید ...... گفت : دیگه گذشت اون زمون که دخترا رو آکبند میخواستین . دیگه همه دستمالی شدن باسه خودششون !!! بهم گفت : فکرتو عوض کن. بخاطر همین امروز ظهر وقتی داشتم از راه دانشگاه برمیگشتم خیلی به این دخترا دقت میکردم . مثلاً تو یه جای خلوت از محله های شهرم دیدم یه دختری ایستاده بود و منم فقط این جملش رو شنیدم . بیا دیگه . فکر کن منم یه دختر مثل بقیه دخترا . یا اینکه 2 تا دختره دم یه خونه شیک ایستاده بودند و داشتن با یه پسره دل میدادند و .. ....

آخه من نمیتونم مثل اینا باشم . خلاصه اینکه تصمیم گرفتم عاشق دختر یکی از همسایه هامون بشم که پیش دانشگاهیه . دختر با نمکیه . یه کمی تپله . نمی دونم شایدم نباشه . ولی از شانس بدم هر وقت منو دیده ترپ حزب اللهی داشتم که داشتم می رفتم جاسوسی راستی ها رو پیش چپی ها و چپی ها رو پیش راستی ها بکنم . خلاصه اینکه دارم سعی میکنم عاشقش بشم . آمارشو از مامانه دارم میگرم . جالبیش اینه که مامانم هم از این دختره خوشش اومده . طوری که آمار اون دختر قبلی رو نمی داد . و وقتی در مورد این دختره حرف میزنم هی فرت و فرت میگه دختر خوبیه . منم میخوام بیشتر کار کنم . ولی میترسم . یعنی ممکنه اینم باسه خودش یه کسی رو داشته باشه ؟

خیلی تنهام !!!

هیچ نظری موجود نیست: